روبند شدنلغتنامه دهخداروبند شدن . [ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، مأخوذ به حیا شدن . در رقابت یا رودربایستی وادار به انجام دادن کاری یا بیان گفتاری گردیدن .