ترجمه مقاله

روث افگندن

لغت‌نامه دهخدا

روث افگندن . [ رَ / رُو اَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) روث انداختن . سرگین افگندن : یک شب مردی ستوری داشت ستور را دید که در راه روث افگند. (تذکرةالاولیاء عطار). و رجوع به روث و روث انداختن شود.
ترجمه مقاله