روحبخش
لغتنامه دهخدا
روحبخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) آنچه روح می بخشد و زنده میکند. کنایه از روح انگیز و مفرح است . روانبخش :
بیاساقی آن راوق روحبخش
بکام دلم درفشان چون درفش .
ای عاشق گداچو لب روحبخش یار
میداندت وظیفه ، تقاضا چه حاجت است .
بیاساقی آن راوق روحبخش
بکام دلم درفشان چون درفش .
نظامی .
ای عاشق گداچو لب روحبخش یار
میداندت وظیفه ، تقاضا چه حاجت است .
حافظ.