ترجمه مقاله

روح اعظم

لغت‌نامه دهخدا

روح اعظم . [ ح ِ اَ ظَ ] (اِخ ) جبرئیل علیه السلام . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || امر اعلای حق و عقل اول است و از آن به ملک مقرب هم تعبیر شده است که مشتمل بر ملائکه ٔ بسیاری است که جنوداﷲاند. (فرهنگ علوم عقلی سجادی ص 281). جرجانی در «تعریفات » گوید: روح اعظم که روح انسانی است مظهر ذات الهی از حیث ربوبیت اوست و بهمین سبب کسی نمیتواند بدان احاطه کند یا بدان برسد، کنه آنرا جز خدای تعالی کسی نمیداند و بدین مطلوب کسی جز او نمیرسد، و آن عقل اول و حقیقت محمدی و نفس واحده و حقیقت اسمائیه ، و نخستین موجودی است که خدا آن را به صورت خود آفرید و نیز خلیفه ٔ اکبر و جوهر نورانی است که جوهریت آن مظهر ذات و نورانیت آن مظهر دانش اوست ، و به اعتبار جوهریت ، نفس واحده ، و به اعتبار نورانیت ، عقل اول نامیده شود، و همچنانکه روح اعظم در عالم کبیر مظاهری و نامهایی از قبیل عقل اول ، قلم اعلی ، نور، نفس کلی ، لوح محفوظ و جز آن دارد در عالم صغیر انسانی نیز مظاهرو نامهایی بر حسب ظهورات و مراتب در اصطلاح اهل اﷲ و جز آنان دارد و آنها عبارتند از سر، خفاء، روح ، قلب ،کلمه ، روع ، فؤاد، صدر، عقل و نفس . (از تعریفات جرجانی ). || خدای تعالی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله