روح افزا
لغتنامه دهخدا
روح افزا. [ اَ ] (نف مرکب ) روح افزای . روح فزا. چیزی که بر زندگانی بیفزاید و زندگانی را دراز کند. (ناظم الاطباء). فزاینده ٔ روح . روح پرور. جانبخش . شادی بخش . مفرح :
نگر به صورت خضر و به سیرت الیاس
که یافتند زبر آن حیات روح افزا.
سمنش روح افزای دل انسیان . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 28). و رجوع به روح افزای و روح فزا شود. || (اِ مرکب ) قسمی شیرینی . قسمی از حلویات .
نگر به صورت خضر و به سیرت الیاس
که یافتند زبر آن حیات روح افزا.
مولوی .
سمنش روح افزای دل انسیان . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 28). و رجوع به روح افزای و روح فزا شود. || (اِ مرکب ) قسمی شیرینی . قسمی از حلویات .