ترجمه مقاله

روزانه

لغت‌نامه دهخدا

روزانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) آنچه هرروز بکسی داده شود. (آنندراج ). یومی . (ناظم الاطباء). آنچه بیک روز از طعام یا مزد یا پول برای کسی مقررکرده اند. (از فرهنگ نظام ). || هرروزی . (ناظم الاطباء). یومیه . (یادداشت مؤلف ). هر روز. گویند: فلان روزانه یک نوع اذیت بمن میکند. (از فرهنگ نظام ). || هر روزی یک بار. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله