ترجمه مقاله

روزفزون

لغت‌نامه دهخدا

روزفزون . [ ف ُ / ف َ ] (نف مرکب ) روزافزون . چیزی که هر روز بیفزاید :
فربه شده ست و روزفزون گنج و ملک و جاه
زان نیز کاسته تن بدخواه جاه تو.

فرخی .


همه ترکستان بگرفت و بخانه بنشست
بشرف روزفزون و بهنر ملک آرای .

فرخی .


و رجوع به روز افزون شود.
ترجمه مقاله