ترجمه مقاله

روز فراخ

لغت‌نامه دهخدا

روز فراخ . [ زِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از بعد طلوع صبح است که نزدیک بطلوع آفتاب باشد. (برهان قاطع). صبح صادق یا روز روشن است . (از آنندراج ) :
دوش تا روز فراخ آن صنم تنگ دهان
لب چون لاله همی داشت ز می لاله ستان .

ازرقی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله