ترجمه مقاله

روغ

لغت‌نامه دهخدا

روغ . (اِ) آروغ . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ). مخفف آروغ است که از راه گلو برمی آید. (آنندراج ) (برهان ) (از شعوری ج 2 ورق 24). بادی که از گلوی مردم به خوردن فقاع و یا چیزی گوارا به آواز بیرون آید و آنرا آروغ ورک و رجغک نیز گویند. (از شرفنامه ٔ منیری ). و رجوع به آروغ و مترادفات دیگر شود. || بینی کوه . (از برهان ) (فرهنگ جهانگیری ).
ترجمه مقاله