ترجمه مقاله

روغان

لغت‌نامه دهخدا

روغان . [ رَ وَ ] (ع مص ) رَوغ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). روباه بازی کردن . (المصادربیهقی ) : اهل غور چون حال روغان و مداهنت او بدانستند... (تاریخ جهانگشای جوینی ). و رجوع به روغ شود.
ترجمه مقاله