ترجمه مقاله

روغنگیری

لغت‌نامه دهخدا

روغنگیری . [ رَ / رُو غ َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل روغن گیر. فشردن چیزی برای بیرون کردن عصاره و روغن آن . || گرفتن روغن به قدر لزوم برای ماشین و دوچرخه و چراغ و جز آن . (از یادداشت مؤلف ). به قدر نیاز روغن در ماشین ریختن .
- روغنگیری کردن چرخ و غیره را ؛ برای روانی و سهولت گردش ، چرخها و میله ها و غیره را به روغن آلودن . آنرا به روغن اندودن .
ترجمه مقاله