ترجمه مقاله

روغن کشی

لغت‌نامه دهخدا

روغن کشی . [ رَ / رُو غ َ ک َ ](حامص مرکب ) عمل و شغل روغن کش . عصاری . ذوب و تهیه ٔ روغن . (از یادداشت مؤلف ). || (اِ مرکب ) کارخانه ٔ روغن کشی . آنجا که روغن به دست می آورند. (از یادداشت مؤلف ). کارگاه عصاری . روغن خانه . روغنکده .
ترجمه مقاله