ترجمه مقاله

روغن کش

لغت‌نامه دهخدا

روغن کش . [ رَ / رُو غ َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) عصارخانه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). اما ظاهراً با روغن کشی اشتباه شده است . || (نف مرکب ) صاحب عصارخانه . روغن فروش . (لغت محلی شوشتر). || روغن سنج را که وزان باشد می گویند. || (اِخ ) جماعتی در شوشتر. (لغت محلی شوشتر).
ترجمه مقاله