ترجمه مقاله

رولت

لغت‌نامه دهخدا

رولت . [ رُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) غلتک . (لغات فرهنگستان ). چرخی کوچک که به همه جهات حرکت کند و شیئی را که بدان متصل است با خود برد. || چرخ رنده ای است دسته دار که جهت انتقال طرح از الگو به پارچه مورد استفاده قرار می گیرد. || نوعی بازی که در آن برنده بوسیله ٔ توقف گلوله ٔ روی یکی از نمره های لوحه ای متحرک تعیین شود. || حربه ٔ آتشین دستی کوتاه و خودکار که بدان چند تیر می توانند درکنندبدون آنکه پس از هر بار آنرا پر نمایند، شش لول . (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی شیرینی است و وجه تسمیه آن است که خمیر این شیرینی را بشکل مستطیل ببرند و بر سطح آن خامه مالند و پس لوله کنند و به قطعاتی که یک یا دو سانتی متر عرض داشته باشند ببرند.
ترجمه مقاله