ترجمه مقاله

رویاروی

لغت‌نامه دهخدا

رویاروی . (ق مرکب ) مواجه و روبروی و مقابل . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ) :
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی .

حنظله ٔ بادغیسی .


خوبیش از بهار زیباروی
خانه و باغ برده رویاروی .

نظامی .


ترجمه مقاله