ترجمه مقاله

رویمال

لغت‌نامه دهخدا

رویمال . (اِ مرکب ) دستمال و رومال و پارچه ای که بدان دست و روی را پاک و خشک کنند. (ناظم الاطباء) : حضرت خواجه ٔ ما قدس اﷲ روحه رویمال بر دوش مبارک خود انداخته بودند. (انیس الطالبین ص 115). پیراهن و شیوجامه و رویمال آوردند که اینها را خاتون ملک به نیاز تمام بدست خود رشته است . (انیس الطالبین ص 44). می خواهم ... این رویمال را به او دهم . (انیس الطالبین ص 116). رجوع به رومال و دستمال شود.
ترجمه مقاله