رویین
لغتنامه دهخدا
رویین . (اِخ ) نام پسر افراسیاب . (ناظم الاطباء). نام پسر افراسیاب که درجنگ دوازده رخ بر دست بیژن پسر گیو کشته شد. (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ جهانگیری ) :
بنزد سیاوش فرستاد یار
چو رویین و چون شیده ٔ نامدار.
باد قهرش تا وزیده گشت بر روی مصاف
در تن رویین همه خون خشک همچون روین است .
بنزد سیاوش فرستاد یار
چو رویین و چون شیده ٔ نامدار.
فردوسی .
باد قهرش تا وزیده گشت بر روی مصاف
در تن رویین همه خون خشک همچون روین است .
شهاب الدین (از انجمن آرا).