ترجمه مقاله

روی گر

لغت‌نامه دهخدا

روی گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) سفیدگر. آنکه با قلعی ظروف مسین را انداید و سفید کند. (از یادداشت مؤلف ). صفار و قلعین گر. (ناظم الاطباء). آنکه ظروف فلزی را سفید کند. (فرهنگ فارسی معین ) : یعقوب لیث پسر روی گری بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 387).
ترجمه مقاله