ترجمه مقاله

رو تافتن

لغت‌نامه دهخدا

رو تافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) پشت کردن . چهره رابسوی دیگر متوجه کردن . روی برگردانیدن :
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب .

مولوی .


ره این است رو از حقیقت متاب .

سعدی (بوستان ).


|| گریختن . فرار کردن .
ترجمه مقاله