رو بازگشادن
لغتنامه دهخدا
رو بازگشادن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) رو باز کردن . روی گشاده کردن . گشودن نقاب و حجاب از چهره :
در روی تو گفتم سخنی چند بگویم
رو بازگشادی و در نطق ببستی .
و رجوع به روباز کردن شود.
در روی تو گفتم سخنی چند بگویم
رو بازگشادی و در نطق ببستی .
سعدی .
و رجوع به روباز کردن شود.