ترجمه مقاله

رژد

لغت‌نامه دهخدا

رژد. [ رَ ] (ص ) به معنی رزد است . (از شعوری ج 2 ص 4). بسیارخوار. (ناظم الاطباء) (از لغت فرس اسدی ) (فرهنگ جهانگیری ) (برهان )(آنندراج ). بسیارخواره . رزد. (از فرهنگ سروری ). لغت رژد را آقای اقبال در وسط لغت نبرد و هم آورد آورده ،از اینرو شاید اصل لغت هم ژرد با تقدیم «ژ» باشد. در مجمع الفرس سروری خطی و برهان خطی نیز با تقدیم «ژ» یعنی ژرد دیده شد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ژردو رزد شود. || حریص در همه چیز. (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ). حریص . (فرهنگ جهانگیری ).
ترجمه مقاله