ترجمه مقاله

رکنی

لغت‌نامه دهخدا

رکنی . [ رُ ] (اِخ ) در مقام نسبت به رکن آباد شیراز گفته شود. رکن آباد شیراز را نیز گویند. (برهان ) (لغت محلی شوشتر).
- آب رکنی ؛ آب رکن آباد. (ناظم الاطباء) :
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است .

حافظ.


رجوع به رکن آباد شود.
ترجمه مقاله