ترجمه مقاله

رکوب

لغت‌نامه دهخدا

رکوب . [ رُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ راکِب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به راکب شود. || ج ِ رَکب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به رکب شود.
- رکوب کوسج ؛ نام جشنی مر ایرانیان را. کوسه برنشین . جشن کوسه برنشین . (ناظم الاطباء). رجوع به کوسه برنشین شود. || (اِمص ) سواری . خواه بر ستور باشد خواه برکشتی . (ناظم الاطباء). سواری . (فرهنگ فارسی معین ). برنشست . سواری . نشست . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله