ترجمه مقاله

ریبت

لغت‌نامه دهخدا

ریبت . [ رَ ب َ ] (ع اِ) ریبة. گمان و شک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ) : دمنه گفت جز این آواز ملک را هیچ ریبتی بوده است . (کلیله و دمنه ). سخن من ...از ریبت منزه باشد. (کلیله و دمنه ). اما بعد از تأمل غبار شبهت و حجاب ریبت برخیزد. (کلیله و دمنه ). در اثنای آن حال تهمتی و ریبتی که از او در خیال افتاد احتیاط چنان اقتضا کرد که او را بگرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 144). شطری از انیاس وحشت و ازالت عارضه ٔریبت و... ایراد کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 341).
کزشکسته آمدن تهمت بود
وز دلیری رفع هر ریبت بود.

مولوی .


|| تهمت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بدگمانی . تهمت . (فرهنگ فارسی معین ). || آنچه در شک افکند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || اضطراب . قلق . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ریبة شود.
ترجمه مقاله