ترجمه مقاله

ریخبین

لغت‌نامه دهخدا

ریخبین . (اِ) کبح . چیزی سیاه و بسیار ترش که ازآرد میده و شیر گوسپند سازند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ). گویا لهجه ای از رخبین است . رجوع به رخبین شود. || گیاه خشک . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله