ترجمه مقاله

ریشتن

لغت‌نامه دهخدا

ریشتن . [ ت َ ] (مص ) رشتن و ریسمان کردن . (ناظم الاطباء). غزل . رشتن . (یادداشت مؤلف ). ریستن . ریسیدن . (آنندراج ). رجوع به مترادفات کلمه شود. || کوشش کردن . || آهسته سخن گفتن . || معاف کردن . عفو نمودن . آزاد کردن . رهانیدن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله