ترجمه مقاله

ریشیدن

لغت‌نامه دهخدا

ریشیدن . [ دَ ] (مص ) فروریختن چیزی در چیزی . (از ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ). ریختن . (از شعوری ج 2 ص 20). || گداختن . || پاشیدن . (ناظم الاطباء). || چشمه چشمه کردن جامه . (از لغت فرس اسدی ). || آمیختن و رنگ کردن . (آنندراج ) (از غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله