ریش آوردن
لغتنامه دهخدا
ریش آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) ریش آوریدن . التحاء. (یادداشت مؤلف ). روییدن ریش بر صورت کسی :
خفته چه باشی به خواب غفلت برخیز
پیش که ریش آوری درم نه و دینار.
خفته چه باشی به خواب غفلت برخیز
پیش که ریش آوری درم نه و دینار.
سوزنی .