ترجمه مقاله

ریف

لغت‌نامه دهخدا

ریف . (ع اِ) زمین با کشت و علف . ج ، اَریاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین آبادان . زمین با کشت و درخت . (دهار). مرغزار چریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || فراخی در مأکل و مشرب . || جای سبزه و آب و کشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ساحل . شاطی . کنار. کناره . کرانه . زمینهای نزدیک آب . (یادداشت مؤلف ). هرزمین که قریب به آب باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله