ترجمه مقاله

ریورتون

لغت‌نامه دهخدا

ریورتون . [ ری وَ ] (اِخ ) ریورثون . نام محلی در بخارا بوده است : در ریورتون شبی با جمعی از درویشان در منزلی نشسته بودم ... در آن سرما از ریورتون به قصر عارفان آمدم ... در آن سرما از قصر عارفان باز به طرف ریورتون متوجه شدم . (انیس الطالبین ص 130). شبی در مسجد ریورتون در پس ستونی متوجه به قبله نشسته بودم . (انیس الطالبین ص 22). بعد از قصه ٔ ریورتون که روزی در آن باغ بودم ... . (انیس الطالبین ص 23). شبی در ریورتون بودم در راهی می رفتم به پلی رسیدم . (انیس الطالبین ص 24).
- ریورتونی ؛ اهل ریورتون : محمد زاهد بود و محمود ریورتونی . (انیس الطالبین ص 86). رجوع به ص 104و 97 و 98 همان کتاب شود.
ترجمه مقاله