ریوساز
لغتنامه دهخدا
ریوساز. [ وْ ] (نف مرکب ) مکار. حیله گر. (از یادداشت مؤلف ) :
چو رشک آورد آب و گرم و نیاز
دژآگاه دیوی بود ریوساز.
یکی نامه بنویس ای خوشنواز
که ای بیخرد روبه ریوساز.
چو رشک آورد آب و گرم و نیاز
دژآگاه دیوی بود ریوساز.
فردوسی .
یکی نامه بنویس ای خوشنواز
که ای بیخرد روبه ریوساز.
فردوسی .