ترجمه مقاله

ریوه

لغت‌نامه دهخدا

ریوه . [ ری وَ/ وِ ] (اِ) مخفف گریوه است که کوه کوچک و پشته ٔ بزرگ باشد. (از ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). مخفف گریوه . (فرهنگ فارسی معین ). در فرهنگ جهانگیری و به تبع آن در برهان اشتباه کرده اند و آن ریوه است که به تازی تل و پشته ٔ خاک را گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از یادداشت مؤلف ) :
غم چه آمد در کنارش کش به عشق
از سر ریوه نظر کن در دمشق .

مولوی .


|| مکر و فریب و حیله . (ناظم الاطباء) (ازبرهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). || افسون . (ناظم الاطباء) (از برهان ).
ترجمه مقاله