ترجمه مقاله

ریگ شوی

لغت‌نامه دهخدا

ریگ شوی . (نف مرکب ) ریگ شو. کسی که می شوید ریگهای آمیخته به ذرات طلا را. (ناظم الاطباء). || (اِمص مرکب ) شستن ریگ تا خرده ٔ زر و نقره از آن حاصل کنند. (از غیاث اللغات ).
- ریگ شو، ریگ شوی کردن ؛ شستن ریگ زرگری . (آنندراج ). شستن دانه ها و حبوب را در ظرف پرآب تا ریگ و مواد دیگر مخلوط بدان ته نشین شود. (یادداشت مؤلف ) :
کجا افتادی ای دردانه ٔ مقصود ازدستم
که من با سیل خون این خاکدان را ریگ شو کردم .

صائب تبریزی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله