ترجمه مقاله

ری

لغت‌نامه دهخدا

ری . [ رَی ی / ری ی ] (ع مص ) رِوی ̍. (ناظم الاطباء). سیراب گردیدن . (منتهی الارب ). رجوع به رِوی ̍ شود. || تازه شدن درخت وسیراب گردیدن آن . (منتهی الارب ). سیراب شدن و از تشنگی درآمدن . (از متن اللغة). || آب کشیدن ازبهر کسی . (تاج المصادر بیهقی ). || کسی را بر شتر بستن تا در خواب نیفتد. (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله