ترجمه مقاله

زابی

لغت‌نامه دهخدا

زابی . (اِخ ) محمدبن حسین تمیمی طبنی مکنی به ابومضر اصل خاندان بنی طبنه است که علما و ادباء بسیاری از آن برخاسته اند و از خاندانهای مشهور قرطبه بوده است . مؤلف حلی المغرب بنقل از الجذوه آرد: وی شاعری است ادیب و مطلع بر فنون ادب و از خاندان شعر و فضیلت از بنی حمّان در روزگار مستنصر میزیسته است و فرزندانی داشته است که از فضلاء نامی بوده اند و بطوری که ابن حیان گفته است در تاریخ و علم انساب عرب نیز دست داشته است . یک روز هنگامی که وی با منصوربن ابی عامر مشغول باده گساری بود کنیزکی مغنیه ، این دو بیت را که از اشعار اوست خواند:
صدفت ظبیة الرصافة عنا
و هی اشهی من کل ما یتمنی
هجرتنا فما الیها سبیل
غیر انا نقول کانت و کنا.
ابومضر از کنیزک خواست که تکرار کند. این موضوع که نشان میداد ابومضر کاملاً تحت تأثیر عظمت مقام منصور نیست و ادب لازم را رعایت نمیکند، بر منصور گران آمد و به اشارتی بعضی غلامان خود را فرمان داد کنیزک را بکشند و سرش را در طشتی نهاده بمجلس آورند. چون غلامان سر کنیزک نزد شاعر بیباک گذاردند، منصور گفت اکنون از کنیزک بخواه که شعرت را تکرار کند. ابومضر از این ماجری سخت درهم کوفته و شرمنده گشت . و بنقل از مسهب گوید: ابومضر از طبنة، مرکز زاب ، بر منصور وارد شد و در آستان او اقامت گزید. این شاعر با مقام بلندی که در شعر و ادب داشت خالی از سبکسری و روحیات غیرمتعارف نبود. این چند شعر ازبهترین اشعار او است :
اجتمعنا بعد التفرق دهراً
فظللنا نقطع العمر سکراً
لایرانی الا له الا طریحاً
حیث تلقی الغصون حولی زهراً
قائلا کلما فتحت جفونی
من نعاس الخمار: زدنی خمراً.
(المغرب فی حلی المغرب ج 1 چ معارف مصر صص 201 - 202).
دکتر شوقی ضیف در تعلیقات المغرب آرد: حمیدی در الورقة و ابن الفرضی ترجمه ٔ وی را نوشته اند و ابن الفرضی گوید که وی در 394 هَ . ق . درگذشته است . ضبی در البغیة گفته است که در 331 از طبنه ٔ مغرب وارد اندلس گردیده . و ابن بشکوال در الصلة آورد: وی رئیس انتظامات حکام بنی عامر گردید و از دوستی ایشان برخوردار بود. (حواشی ج 1 المغرب فی حلی المغرب ص 201). و رجوع به کتاب الانساب سمعانی و لغت زاب در معجم البلدان یاقوت حموی ومنتهی الارب گردد.
ترجمه مقاله