ترجمه مقاله

زاد بوم

لغت‌نامه دهخدا

زاد بوم . (اِ مرکب ) محمول بر قلب یعنی وطن و زمینی که در آن متولد شود. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). وطن . مولد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 36) :
آن را که بر مراد جهان نیست دسترس
در زاد بوم خویش غریب است و ناشناس .

سعدی (گلستان چ فروغی ).


و رجوع به زاد و زاد و بوم شود.
ترجمه مقاله