ترجمه مقاله

زاد

لغت‌نامه دهخدا

زاد. (اِخ ) ابن خودکام مکنی به ابوالوفاء شاعر و نویسنده ٔ معاصر ابوسعد شهریاربن خسرو. وی نامه ای (متضمن توصیف حویزه و اهالی آن و شکایت از زمان و داستان گاوش که شکار درندگان گردیده ) خطاب به شهریاربن خسرو نگاشته که به این ابیات شروع میگردد:
لو شاب طرف شاب اسود ناظری
من طول ما انا فی الحوادث ناظر.

(معجم البلدان ذیل کلمه ٔ حویزه ).


ترجمه مقاله