ترجمه مقاله

زارح

لغت‌نامه دهخدا

زارح . [ رَ ] (اِخ ) (ظهور نو) پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت . (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس ). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت ... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام «سرخون یا سرکون » اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسله ٔ پادشاهان مصر است . (از دائرة المعارف بستانی ).
ترجمه مقاله