ترجمه مقاله

زاغذ

لغت‌نامه دهخدا

زاغذ. [ غ َ ] (اِ) گاودان بوده . شاعر گوید :
گاو لاغر به زاغذ اندر کرد
توده ٔ زر به کاغذ اندر کرد.

اسدی (از لغت فرس ).


و رجوع به زاغه شود.
ترجمه مقاله