ترجمه مقاله

زاغ سار

لغت‌نامه دهخدا

زاغ سار. (ص مرکب ) زاغ سر. (فهرست ولف ). همانند زاغ در سیاهی . کنایه است از سخت سیاه چهره :
از این زاغ ساران بی آب و رنگ
نه هوش و نه دانش نه نام ونه ننگ .

فردوسی .


|| کنایه از ظالم سرسخت . بی آبرو. دل سیاه . قسی القلب .
و رجوع به زاغ سر شود.
ترجمه مقاله