زاغ دللغتنامه دهخدازاغ دل . [ دِ ] (ص مرکب ) کنایه از سیاه دل که قساوت داشته باشد. (آنندراج ) : زاغ دلان را نفس شوم ده مغز غلیواژ و سر بوم ده .امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).