زانونشین
لغتنامه دهخدا
زانونشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) به زانودرآینده (به ادب ). || مغلوب :
همه تاجداران روی زمین
در آن پایه چون سایه زانونشین .
و رجوع به زانو نشاندن و به زانو نشستن و زانو شود.
همه تاجداران روی زمین
در آن پایه چون سایه زانونشین .
نظامی .
و رجوع به زانو نشاندن و به زانو نشستن و زانو شود.