زانو شکستن
لغتنامه دهخدا
زانو شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) به ادب نشستن . (آنندراج ) :
در باغ بهرمشق ستم هر بنفشه ای
پیش خط سیاه تو زانو شکسته است .
و رجوع به زانو زدن شود.
در باغ بهرمشق ستم هر بنفشه ای
پیش خط سیاه تو زانو شکسته است .
داراب بیک جویا (از آنندراج ).
و رجوع به زانو زدن شود.