زاهدکوه
لغتنامه دهخدا
زاهدکوه .[ هَِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشیدجهان آرا باشد. (آنندراج ) (برهان قاطع). آفتاب . (فرهنگ رشیدی ). منزوی در کوه . (کشف اللغات ) :
زاهد کوه آستینی برفشاند
زو کلید خمستان بیرون فتاد.
و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 13 شود.
زاهد کوه آستینی برفشاند
زو کلید خمستان بیرون فتاد.
خاقانی .
و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 13 شود.