ترجمه مقاله

زاهد

لغت‌نامه دهخدا

زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) از قبیله های ساکن در کردمحله . رابینو آرد: از خشکفل که بستر عریض نهر داربن است و همچنین از رودخانه ٔ شش دالک عبور کردیم . کردمحله که در سر راه ما واقع بود محله ٔ عمده ٔ سدن رستاق است و 700 خانوار سکنه دارد و در میان جنگل انبوهی در 14میلی استرآباد واقع است .... سکنه ٔ کردمحله به 31 قبیله تقسیم میشوند: آهنگر، اردشیر... سیستانی ، زاهد... (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 100).
ترجمه مقاله