ترجمه مقاله

زاهد

لغت‌نامه دهخدا

زاهد. [ هَِ ] (اِخ ) امیر شیخ ... طارمی ، از فرمانروایان و امراء استرآباد است در 873 هَ . ق . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 221). خوندمیر آرد: و هم در آن ، ایام (سال 873) خان گردون غلام (سلطان حسین میرزا) امیر شیخ زاهد طارمی را به ایالت ولایت استرآباد سرافراز ساخت و آن جناب بدان جانب رفته چنان شنود که میرزا منوچهر که برادر سلطان سعید بود بعد از واقعه ٔ قراباغ خود را بنواحی ساری رسانیده و لوای شوکت بلند گردانیده ، امیر شیخ زاهد طارمی آن خیال محال در خاطرش نگذاشت و ناگهان بر سرش تاخته تخت وجود او را از والی حیات بازپرداخت . (حبیب السیرچ خیام ج 4 ص 138). و رجوع به ص 151 آن کتاب شود.
ترجمه مقاله