ترجمه مقاله

زاهری

لغت‌نامه دهخدا

زاهری .[ هَِ ] (اِ) بوی خوش را گویند و بجای راء بی نقطه زای نقطه دار هم آمده است . (برهان قاطع) (رشیدی ). مأخوذ از تازی ، بوی خوش . (ناظم الاطباء). بوی خوش باشد. (لغت فرس اسدی ص 527). بوی خوش باشد و ممکن است مأخوذ از لفظ زهر بمعنی شکوفه ٔ عربی باشد. (فرهنگ نظام ). قسمی عطر و بوی خوش . (از صحاح الفرس ) :
تا پدید آمدت امسال خط غالیه بوی
غالیه خیره شد و زاهری عنبر خوار.

عماره ٔ مروزی .


و رجوع به آثار و احوال رودکی ص 1195 شود.
|| (حامص ) روشنائی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله