ترجمه مقاله

زاهر

لغت‌نامه دهخدا

زاهر. [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن عمر بلخی مکنی به ابوعلی شاعر است و در کودکی از وطن خویش [بلخ ] دور شد و به عراق و شام سفر کرد و بتقلید گروهی از شاعران که لقبی خاص مانند ناجم ، ناشی ، نامی ، زاهی ، طالع و طاهر اتخاذ کرده اند، خود را زاهر ملقب ساخت . سپس به خراسان بازگشت و در نیشابور اقامت جست . وی شعر بسیار میگفت وبدان ارتزاق میکرد. از جمله ٔ اشعار وی این دو بیت است که منسوب به ابوالحسن علی غزنوی است اما من از زبان خود او شنیدم و وی آنها را انشاء خویش میدانست :
اقول و قد فارقت بغداد مکرها
سلام علی عهد العطیفة و الکرخ
هوائی و رائی و المسیر خلافه
فقلبی الی کرخ و وجهی الی بلخ .

(از یتیمة الدهر ج 4 ص 296).


ترجمه مقاله