ترجمه مقاله

زاگرس

لغت‌نامه دهخدا

زاگرس . [ رُ ] (اِخ )سلسله ٔ طوائفی هستند که در ادوار قبل از تاریخ و پیش از ظهور آریائی هائی که ما میشناسیم از یکی از نقاط آسیا مهاجرت کرده بکوهستان زاگرس آمده اند. این اقوام که بنام لولوبی ، گوتی ، کاسی ، منائی (مانائی )، نایری ، آمادا، پارسوا و غیره خوانده میشوند و ازهزاره ٔ سوم پیش از میلاد بلکه قبل از آن در سراسر این کوهستان میزیسته اند. زبان و دین غریبی داشته اند و کسی از منشاء آنها آگاه نیست ، فقط از روی لغات موجوده ثابت شده است که سامی نژاد نبوده اند اما کی و در نتیجه ٔ چه حوادثی از نقاط دوردست آسیا به این کوهستان آمده اند، معلوم نیست . جمعی از فضلاء آنان را آزیانیک خوانده اند و برخی از نژادآریایی دانسته اند و چون هنوز سند مثبتی بدست نیامده است اسمی بر آنها اطلاق کرده و آنها را قفقازی نام نهاده اند یعنی ساکنان سلسله ٔ جبالی که منتهی بقفقاز میشود. این تسمیه از روی ناچاری است و از آن بهتر عنوان زاگرس است که بمعنی بومیان این جبال باشد... از تحقیق احوال آنها معلوم شد که اکثر مخلوطی از یک نژادبومی بوده اند و مسلم آن است که در قرن 7 ق . م . اکثریت با ایرانیان بوده و زاگرس جزء سائر نقاط آریائی نشین فلات ایران درآمده و بر طبق تصویری که در قصر سارگن نشان داده شده بومیان ساکن زاگروس گیسوانی کوتاه ومجعد دارند که با نواری سرخ آن را بسته اند و برخی نیز کلاه کوتاهی با دستار باریکی بر سر نهاده اند و دارای ریش مجعد و کوتاه و قبای آستین کوتاه تا زانو و پای برهنه میباشند. (ملخص از تاریخ کرد رشید یاسمی ).
ترجمه مقاله