ترجمه مقاله

زایدن

لغت‌نامه دهخدا

زایدن . [ دَ ] (مص ) زاده شدن . (ناظم الاطباء).زادن . (حاشیه برهان چ معین ) : و بسیاران در زایدن او شادناک شوند. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 8). زایدن یسوع مسیح چنین بود. (ترجمه دیاتسارون ). || زاییدن . مجازاً، تولید کردن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله